این مقاله به مقایسه جامع مهریه و حق طلاق در قوانین جدید میپردازد و به زنان کمک میکند تا با آگاهی از حقوق خود، انتخاب بهتری در عقدنامه داشته باشند.
حق طلاق یا مهریه؟ بررسی کامل مزایا و معایب در پروندههای طلاق
وقتی یک زندگی مشترک به بنبست میرسد، بسیاری از زنان در تصمیمگیری میان دریافت مهریه یا استفاده از حق طلاق دچار تردید میشوند. هرکدام از این حقوق، ابزارهایی قانونی برای حمایت از زن در فرآیند جدایی هستند اما تفاوتهای اساسی در مسیر، شرایط و نتایج آنها وجود دارد. بر اساس قوانین جدید طلاق و مهریه در سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴، انتخاب آگاهانه میان این دو گزینه نیازمند شناخت کامل مزایا و معایب هرکدام است. در این بخش با نگاهی کاربردی و حقوقی به این موضوع میپردازیم تا زوجین بتوانند با آگاهی بیشتر و اختلاف کمتر مسیر قانونی خود را انتخاب کنند.
مهریه چیست و چه نقشی در طلاق دارد؟
مهریه، حق مالی ثبتشده در عقدنامه است که در هر زمان از زندگی زناشویی قابل مطالبه است. زن حتی بدون طلاق نیز میتواند از همسر خود مهریه را دریافت کند. این مطالبه از طریق مراجع قضایی یا اجرای ثبت انجام میشود.
مزایای مهریه
- امکان دریافت مهریه حتی در زمان زندگی مشترک
- پشتوانه مالی برای زن در شرایط اختلاف یا جدایی
- قابلیت اجرای قانونی از طریق توقیف اموال یا ممنوعالخروجی
معایب مهریه
- دریافت کامل آن ممکن است زمانبر یا وابسته به توان مالی مرد باشد
- الزاماً تسهیلکننده روند طلاق نیست
- مهریه بالا لزوماً ضامن آرامش و امنیت مالی نیست
حق طلاق چیست و چه امتیازی به زن میدهد؟
حق طلاق به این معناست که زن بتواند به صورت مستقل و بدون نیاز به اثبات دلایل سنگین مانند عسر و حرج، از دادگاه تقاضای طلاق کند. این حق از طریق وکالتنامه رسمی در عقدنامه یا سند جداگانه از سوی مرد به زن داده میشود.
مزایای حق طلاق
- استقلال زن در تصمیم به جدایی بدون نیاز به رضایت مرد
- کاهش زمان رسیدگی در دادگاه و حذف نیاز به اثبات شرایط سخت
- سادهتر شدن مسیر قانونی طلاق
معایب حق طلاق
- تنها در صورت رضایت مرد در زمان عقد قابل ثبت است
- ممکن است در جامعه یا خانواده باعث سوءتفاهم یا فشار شود
- در برخی موارد به اشتباه تصور میشود که داشتن حق طلاق باعث حذف مهریه میشود
پاسخ این پرسش وابسته به شرایط هر فرد و نوع رابطه است. برای برخی زنان، داشتن مهریه سنگین ابزار بهتری برای تأمین آینده مالی است، در حالیکه برخی دیگر ترجیح میدهند با داشتن حق طلاق، اختیار جدایی را در دست داشته باشند. در بسیاری از موارد، امکان دریافت هر دو حق نیز وجود دارد، مشروط به تنظیم دقیق و قانونی شروط ضمن عقد.
در هر صورت، مشورت با یک وکیل خانواده باتجربه میتواند مسیر قانونی و منطقی را برای هر فرد روشنتر کند. اگر در حال تنظیم عقدنامه یا تصمیم به طلاق هستید، گفتوگو با بهترین وکیل خانواده تهران میتواند از بسیاری اختلافات و ضررهای مالی جلوگیری کند.
اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق میگیرد؟
یکی از سوالات پرتکرار در مشاورههای حقوقی خانواده این است که: آیا داشتن حق طلاق برای زن به معنای از دست دادن مهریه است؟
این تصور اشتباه که دریافت وکالت در طلاق یا ثبت حق طلاق در عقدنامه باعث حذف یا کاهش مهریه میشود، همچنان در میان بسیاری از افراد وجود دارد. بر اساس قوانین فعلی و تفسیر حقوقی از ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی، مهریه یک حق مالی مستقل است که به محض جاری شدن صیغه عقد، به زن تعلق میگیرد و هیچ ارتباطی به داشتن یا نداشتن حق طلاق ندارد. حتی اگر زن از حق طلاق استفاده کند و خودش درخواست جدایی دهد، همچنان حق دریافت مهریه برای او محفوظ است، مگر اینکه در توافقی مشخص از آن صرفنظر کرده باشد.
در عمل، بسیاری از زنان در هنگام عقد، هم مهریه متعارف دریافت میکنند و هم با رضایت شوهر، وکالت در طلاق را نیز اخذ میکنند. این دو حق نهتنها قابل جمع هستند، بلکه برای تضمین امنیت حقوقی زن، توصیه میشود هر دو بهدرستی تنظیم و ثبت شوند.
چطور هم مهریه داشته باشیم و هم حق طلاق؟
در سالهای اخیر، آگاهی عمومی درباره اهمیت شروط ضمن عقد افزایش یافته و بسیاری از زوجها به دنبال تنظیم دقیقتر و هوشمندانهتر بندهای عقدنامه هستند. یکی از رایجترین سوالات در این زمینه این است که: آیا میتوان هم مهریه داشت و هم حق طلاق را دریافت کرد؟
پاسخ مثبت است. قانون هیچ محدودیتی برای جمع این دو حق قائل نشده است. اما نکته اصلی، نحوه نگارش، ثبت رسمی و قانونی این شروط است. در صورتی که زن بخواهد وکالت در طلاق داشته باشد، باید مرد با تنظیم و امضای شرطی در عقدنامه یا سند جداگانه، این اختیار را به زن واگذار کند. این وکالتنامه میتواند به صورت بلاعزل تنظیم شود و شامل تمام اختیارات لازم برای پیگیری طلاق بدون نیاز به رضایت شوهر باشد.
از طرفی مهریه بهعنوان یک حق مالی، مستقل از شرایط طلاق است و زن در هر زمان با وجود یا بدون استفاده از حق طلاق میتواند آن را مطالبه کند. بنابراین اگر شروط ضمن عقد بهدرستی تنظیم شود، زن میتواند از هر دو حق برخوردار شود،بدون اینکه یکی مانع دیگری باشد. با توجه به حساسیت و آثار بلندمدت این شروط، توصیه میشود تنظیم آنها با مشاوره دقیق و همراهی یک وکیل متخصص انجام شود. شناخت بندهای قانونی، نحوه درج در عقدنامه، و اطمینان از قابلیت اجرایی شروط، موضوعاتیست که تنها با راهنمایی یک وکیل باتجربه قابل حصول است.

نقش بهترین وکیل خانواده در حق طلاق و مهریه
پروندههای مرتبط با طلاق، مهریه و حق طلاق، از پیچیدهترین و در عین حال حساسترین موضوعات حقوق خانواده محسوب میشوند. بسیاری از افراد بدون آگاهی از جزئیات قانونی یا نحوه صحیح پیگیری پرونده درگیر فرآیندهایی طولانی و طاقتفرسا میشوند که میتوانست با یک مشاوره دقیق مسیر سادهتری داشته باشد. در چنین شرایطی، حضور و راهنمایی یک وکیل متخصص خانواده اهمیت بالایی دارد و اگر این وکیل بهصورت تخصصی روی این حوزه متمرکز باشد، احتمال موفقیت پرونده به شکل چشمگیری افزایش خواهد یافت. به همین دلیل است که در انتخاب بهترین وکیل خانواده تهران، باید به تجربه عملی، تخصص و شناخت کامل از سیستم قضایی توجه ویژه داشت.
در گروه حقوقی وکیل عدل، دو وکیل خوشنام و باتجربه، بهصورت تخصصی به این نوع پروندهها رسیدگی میکنند:
👨⚖️ دانیال علیدادی سلیمانی، وکیل پایه یک دادگستری و دانشآموخته دانشگاه شهید بهشتی، با تخصص در امور حقوقی، قراردادها و دعاوی دیوان عدالت اداری، با تسلط بر ساختار حقوقی، بهویژه در تنظیم اسناد و قراردادهای مرتبط با شروط ضمن عقد، نقشی مؤثر در پروندههای خانواده ایفا میکند.
👩⚖️ در کنار او، بهناز کرمی، وکیل پایه یک دادگستری با سابقه موفق در دعاوی کیفری و خانواده، بهطور ویژه بر پروندههایی نظیر مهریه، طلاق توافقی، طلاق از طرف زن و دعاوی مرتبط با حق طلاق تمرکز دارد. شناخت دقیق او از فرآیند دادگاههای خانواده و تسلط بر رویههای قضایی، باعث شده موکلانش مسیر کوتاهتری تا احقاق حق طی کنند.
در تهران، با توجه به تراکم پروندههای خانوادگی و تفاوت در رویه برخی شعب، انتخاب یک وکیل آشنا به روندهای دادگاههای خانواده تهران، بهویژه کسی که سابقه موفق در پروندههای مهریه و طلاق دارد، اهمیت دوچندان دارد. با همراهی این تیم حقوقی، امکان بررسی دقیق عقدنامه، تنظیم شروط ضمن عقد مانند وکالت در طلاق، و پیگیری حرفهای حقوق مالی مانند مهریه، با دقت و امنیت بالاتری فراهم میشود.
چه زمانی باید بین مهریه و حق طلاق یکی را انتخاب کنیم؟
در بسیاری از جلسات عقد و مشاورههای پیش از ازدواج، زوجهای جوان با این سؤال مواجه میشوند که آیا میتوان هم مهریه بالا داشت و هم حق طلاق را گرفت؟ یا باید بین این دو یکی را انتخاب کرد؟ این موضوع بهویژه زمانی حساستر میشود که یکی از طرفین، یا خانوادهها، تصمیم به شرطگذاری دارند و از لحاظ فرهنگی یا مالی با برخی شروط دچار تردید هستند.
از نظر قانونی، هیچ الزامی به انتخاب یکی از این دو وجود ندارد. مهریه و حق طلاق هر دو حقوق مستقل هستند و میتوانند بهصورت همزمان در عقدنامه درج شوند. اما در واقعیت، تصمیمگیری بین این دو گاهی تحتتأثیر شرایط زیر شکل میگیرد:
- در مواردی که مرد تمایلی به اعطای وکالت در طلاق ندارد، ممکن است تنها مهریه در عقدنامه ثبت شود.
- گاهی خانوادهها شرط دریافت حق طلاق را در ازای کاهش مهریه مطرح میکنند.
- برخی زوجها با توافق طرفین، به جای تعیین مهریه بالا، صرفاً به ثبت وکالت در طلاق رضایت میدهند.
در چنین شرایطی، تصمیمگیری صرفاً بر اساس عدد مهریه یا داشتن یک برگه وکالت کافی نیست. شناخت تبعات حقوقی هر انتخاب و آگاهی از نحوه اجرای آن در دادگاه اهمیت زیادی دارد. برای مثال، زنی که تنها مهریه دارد اما به دلیل سختی اثبات عسر و حرج نمیتواند طلاق بگیرد، ممکن است سالها در یک رابطه آسیبزا باقی بماند. از سوی دیگر زنانی که تنها حق طلاق دارند در صورت نداشتن مهریه یا پشتیبانی مالی ممکن است پس از جدایی با مشکلات اقتصادی جدی مواجه شوند.
در نتیجه تصمیمگیری آگاهانه در این زمینه باید با توجه به فرهنگ خانوادگی، توان اقتصادی و دیدگاههای مشترک زوجین انجام شود. استفاده از مشاوره تخصصی با وکیل خانواده در زمان عقد میتواند مسیر را شفافتر و از بسیاری اختلافات آینده جلوگیری کند.
طلاق با داشتن حق طلاق سادهتر است یا گرفتن مهریه؟
در بسیاری از پروندههای خانوادگی زنان با این دو مسیر قانونی مواجه هستند:
آیا مسیر طلاق را از طریق داشتن حق طلاق طی کنند؟ یا با دریافت مهریه فشار حقوقی برای طلاق وارد کنند؟
در ظاهر هر دو روش برای رسیدن به هدف مشخص جدایی قانونی مورد استفاده قرار میگیرند اما از نظر حقوقی تفاوتهای جدی در نحوه اجرا، زمان رسیدگی و نتیجه نهایی وجود دارد.
در حالت اول اگر زن دارای وکالت در طلاق باشد میتواند بدون نیاز به اثبات عسر و حرج یا دلایل دیگر مستقیماً به دادگاه خانواده مراجعه و درخواست طلاق دهد. این مسیر کوتاهتر،کمتنشتر و از نظر قانونی قابل پیشبینیتر است. بهشرط آنکه وکالتنامه صحیح و معتبر تنظیم شده باشد.
در مقابل اگر زن این اختیار را نداشته باشد، معمولاً مسیر دریافت مهریه و سپس فشار غیرمستقیم برای طلاق در پیش گرفته میشود. در این حالت زن ابتدا مهریه خود را از طریق دادگاه یا اجرای ثبت مطالبه میکند و پس از آن همزمان، با ارائه دلایلی مانند عسر و حرج، خیانت یا ترک زندگی زناشویی، برای طلاق اقدام میکند. این روند معمولاً طولانیتر، پیچیدهتر و همراه با مقاومت بیشتر از سوی مرد است.
انتخاب مسیر درست، بستگی به هدف موکل و شرایط پرونده دارد. اگر اولویت زن طلاق سریع و بدون درگیریهای فرسایشی است، داشتن حق طلاق مسیر بهتری خواهد بود. اما اگر هدف دریافت مطالبات مالی و تثبیت حقوق اقتصادی باشد، ابتدا مطالبه مهریه میتواند گزینه منطقیتری باشد.
آیا مهریه سنگین میتواند جای حق طلاق را بگیرد؟
در بسیاری از جلسات خواستگاری یا هنگام تنظیم شروط ضمن عقد این سوال مطرح میشود که: آیا میتوان با تعیین مهریه سنگین از حق طلاق صرفنظر کرد؟ یا بهعبارتی دیگر، آیا مهریه بالا جایگزینی برای حق طلاق محسوب میشود؟
از منظر حقوقی، مهریه و حق طلاق دو مقوله کاملاً مجزا هستند. مهریه یک تعهد مالی از طرف مرد به زن است که بهمحض جاری شدن عقد به زن تعلق میگیرد و در هر زمان قابل مطالبه است. در مقابل، حق طلاق بهصورت پیشفرض با مرد است و تنها در صورتی به زن منتقل میشود که در عقدنامه به او وکالت در طلاق داده شود.
تجربه وکلای خانواده نشان میدهد که در بسیاری از پروندهها، زنانی که تنها به مهریه بالا تکیه کردهاند، در زمان نیاز به طلاق با موانع جدی مواجه شدهاند؛ از جمله اثبات عسر و حرج یا طولانی بودن فرآیند قضایی. در نقطه مقابل زنانی که وکالت در طلاق داشتهاند معمولاً توانستهاند با سهولت بیشتری طلاق خود را ثبت کنند، حتی اگر مهریه کمتری برایشان در نظر گرفته شده باشد.
با وجود این واقعیتها همچنان باور نادرستی در میان برخی خانوادهها وجود دارد که مهریه بالا میتواند امنیت حقوقی زن را تضمین کند. در حالی که داشتن مهریه و نداشتن اختیار طلاق عملاً در بسیاری از پروندهها، دست زن را در پیگیری قانونی بسته است. بر اساس تحلیلهای حقوقی و تجارب عملی، اگر هدف زن از تعیین مهریه سنگین تضمین حق خروج از ازدواج در مواقع بحرانی باشد این هدف تنها با داشتن وکالت در طلاق محقق میشود، نه صرف تعیین مبلغ بالا برای مهریه.

حق طلاق مشروط یا مطلق؟ چه کسانی باید حق طلاق بگیرند و چه کسانی مهریه را انتخاب کنند؟
در زمان عقد، بسیاری از زوجها با مفاهیمی مانند حق طلاق، وکالت در طلاق، حق طلاق مطلق یا مشروط روبهرو میشوند اما شناخت دقیق این مفاهیم و کاربرد آنها در آینده ازدواج بسیار محدود است. در همین فضاست که بسیاری از زنان نمیدانند کدام حق برای آنها امنیت بیشتری فراهم میکند: داشتن اختیار طلاق یا دریافت مهریهای بالا.
حق طلاق، بر خلاف تصور عمومی، به صورت پیشفرض با مرد است. اما مرد میتواند این اختیار را به زن واگذار کند، که این واگذاری ممکن است بهصورت مطلق (بدون قید و شرط) یا مشروط (مثلاً فقط در صورت اعتیاد، خیانت یا ترک زندگی) باشد. انتخاب میان این دو نوع کاملاً وابسته به موقعیت فردی، فرهنگی و خانوادگی زن است.
از سوی دیگر مهریه نیز یک پشتوانه مالی است که به زن تعلق میگیرد و میتواند به عنوان ابزار قانونی برای دریافت حقوق یا اعمال فشار برای طلاق استفاده شود. اما دریافت آن خصوصاً در مبالغ بالا، همیشه آسان نیست و نیاز به پیگیری قضایی، استعلام اموال و مراحل طولانی دارد.
در عمل، زنانی که:
- از حمایت مالی یا خانوادگی برخوردار نیستند
- احتمال وقوع درگیری یا فشار در زندگی زناشویی را پیشبینی میکنند
- تمایل به استقلال تصمیمگیری در آینده دارند
بیشتر از دیگران توصیه میشود که وکالت در طلاق مطلق را در عقدنامه ثبت کنند.
در مقابل، زنانی که:
- به دلایل فرهنگی یا خانوادگی، امکان طرح حق طلاق را ندارند
- در جامعهای سنتی زندگی میکنند که پذیرش این شرط سخت است
- میخواهند از نظر مالی پشتوانه مستندتری داشته باشند
میتوانند بر ثبت مهریه متعادل و قابل وصول تمرکز کنند، و در صورت امکان، وکالت مشروط در طلاق را نیز با شروط مشخص درج کنند. در هر دو حالت، ثبت دقیق این شروط و نحوه نگارش آنها در عقدنامه، نقش مهمی در آینده خواهد داشت.
مقایسه روند دادرسی مهریه و طلاق از طرف زن در دادگاههای تهران
در پروندههای خانواده، بسیاری از زنان بهطور همزمان یا جداگانه اقدام به مطالبه مهریه و یا درخواست طلاق از طرف خود میکنند. این دو مسیر اگرچه هر دو در حوزه دعاوی خانوادگی قرار میگیرند اما از نظر روند قانونی، مدارک مورد نیاز، مدت زمان رسیدگی و رویه شعب در دادگاههای خانواده تهران تفاوتهای قابل توجهی دارند.
در دعاوی مهریه، زن میتواند با ارائه عقدنامه و مشخص بودن میزان مهریه، از طریق یکی از این مسیرها اقدام کند:
- اجرای ثبت
- طرح دادخواست در دادگاه خانواده
این مسیر، در ظاهر سادهتر است و ممکن است بدون نیاز به تشکیل جلسه رسیدگی، منجر به صدور اجراییه و توقیف اموال شود. اما چالشهایی مثل ناتوانی مالی مرد، عدم شناسایی اموال یا تمایل به پرداخت به صورت قسطی، روند وصول را زمانبر میکند.
در مقابل، طلاق از طرف زن بهویژه زمانی که زن حق طلاق ندارد معمولاً نیازمند ارائه دلایلی مانند عسر و حرج، خیانت، اعتیاد، ترک زندگی یا ضرب و جرح است. اثبات این دلایل در دادگاه، نیاز به مدارک مستند، شهادت شهود یا دفاعیات کامل دارد. رسیدگی به این نوع پروندهها معمولاً طولانیتر است و در برخی موارد با ارجاع به داوری یا صدور گواهی عدم سازش همراه میشود.
همچنین رویه قضات و سرعت رسیدگی در شعب مختلف دادگاههای خانواده تهران، ممکن است متفاوت باشد؛ بنابراین انتخاب وکیل آشنا با رویه محاکم خانواده در تهران، میتواند تأثیر مستقیمی در نتیجه و زمان رسیدگی پرونده داشته باشد. در مجموع درحالیکه مسیر مهریه بیشتر مالی و نسبتاً روشن است، مسیر طلاق از طرف زن پیچیدهتر، زمانبرتر و نیازمند دفاع حقوقی قویتری است.
حق طلاق در قانون جدید: با چه کسی است و چه پیامدهایی دارد؟
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق خانواده و نیز تغییراتی که در رویههای قضایی ایجاد شده، یکی از سوالات پرتکرار زوجین این است که حق طلاق دقیقاً با چه کسی است؟ آیا میتوان این حق را منتقل کرد؟ و اگر این کار انجام شود چه پیامدهای حقوقی و خانوادگی به دنبال دارد؟
حق طلاق با کیست؟
بر اساس قانون مدنی ایران حق طلاق در اختیار مرد است. به این معنا که مرد میتواند در هر زمان با رعایت شرایط قانونی، تقاضای طلاق دهد. اما زن تنها در صورتی میتواند مستقلاً اقدام به طلاق کند که:
- از شوهر خود وکالت در طلاق دریافت کرده باشد (در عقدنامه یا وکالتنامه)
- یا دلایل قانونی برای طلاق مانند عسر و حرج، ترک زندگی، اعتیاد، خیانت یا ضرب و جرح را اثبات کند
بنابراین اصل حق طلاق با مرد است، اما امکان انتقال اختیار از طریق وکالت، به زن نیز وجود دارد.
قانون جدید طلاق و مهریه در سال ۱۴۰4
در سال ۱۴۰4، تغییر خاصی در اصل قانون مربوط به حق طلاق ایجاد نشده، اما رویههای قضایی در اجرای شروط ضمن عقد، وکالت در طلاق و مطالبه مهریه دقیقتر و منسجمتر شدهاند. برای مثال، اگر زنی دارای وکالت در طلاق باشد، محاکم خانواده در تهران، فرآیند طلاق را بدون نیاز به دلایل عسر و حرج، تسهیل میکنند، مشروط بر اینکه سند وکالت معتبر و واضح باشد.
همچنین درباره مهریه، رویه دادگاهها بر تقسیط، اجرای ثبت و بررسی توان مالی مرد متمرکز شده و بر اصل عدالت مالی تأکید بیشتری دارد.
پشیمانی مرد از دادن حق طلاق
یکی از موضوعات رایج در پروندههای خانواده پشیمانی مردان از اعطای وکالت در طلاق است. در مواردی که مرد بدون درک کامل از تبعات حقوقی این وکالت، اختیار طلاق را به زن داده باشد ممکن است پس از بروز اختلاف متوجه شود که دیگر اختیار جلوگیری از طلاق را ندارد. این نوع پشیمانی اگرچه در فضای شخصی و احساسی قابل درک است اما از نظر حقوقی، وکالت بلاعزل در طلاق قابل بازگشت نیست، مگر در شرایط بسیار خاص.
معایب دادن حق طلاق به زن
برخی افراد معتقدند که واگذاری حق طلاق به زن ممکن است تعادل رابطه را برهم بزند یا در جامعه سنتی مشکلات فرهنگی و خانوادگی ایجاد کند. از منظر حقوقی اگر وکالتنامه بهدرستی تنظیم نشده باشد یا حدود آن مشخص نباشد ممکن است اختلافات بیشتری بین زوجین ایجاد شود. همچنین در موارد نادری این حق ممکن است به ابزاری برای فشار روانی یا سوءاستفاده در روند جدایی تبدیل شود.
با این حال، باید تأکید کرد که این معایب عمدتاً در اثر عدم آگاهی یا تنظیم غیردقیق مفاد وکالت اتفاق میافتد نه اصل داشتن حق طلاق توسط زن. در شرایط امروز، انتخاب میان مهریه، گرفتن وکالت در طلاق، یا هر دو، تصمیمی است که باید با شناخت دقیق از موقعیت فردی، حمایت خانوادگی و آیندهنگری حقوقی گرفته شود.

به غیر از مهریه چه چیزی به زن تعلق میگیرد؟
بسیاری از زنان تصور میکنند که تنها حق مالی قابل مطالبه آنها در زندگی زناشویی مهریه است. در حالیکه طبق قانون مدنی و رویههای دادگاه خانواده زن در صورت طلاق یا حتی در جریان زندگی مشترک ممکن است حقوق مالی دیگری نیز داشته باشد که قابل مطالبه و پیگیری قانونی است.
شناخت این حقوق، بهویژه در زمان اختلاف یا جدایی، میتواند نقش مهمی در حفظ منافع مالی زن ایفا کند.
نفقه
نفقه شامل کلیه نیازهای متعارف زندگی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، هزینه درمان و سایر هزینههای جاری است که بهعهده مرد قرار دارد. زن میتواند در دوران زوجیت، و حتی در صورت ترک منزل توسط مرد، برای دریافت نفقه معوقه اقدام کند. اگر مرد نفقه ندهد، این عمل حتی میتواند منجر به حبس تعزیری شود.
اجرتالمثل ایام زوجیت
اگر زن در طول زندگی مشترک بدون قصد تبرع (یعنی مجانی) در امور خانه، تربیت فرزندان یا کارهای منزل همکاری کرده باشد، طبق ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده، اجرتالمثل به او تعلق میگیرد. میزان این مبلغ بر اساس نظر کارشناس رسمی دادگستری محاسبه و توسط دادگاه تعیین میشود.
نصف دارایی (شرط تنصیف اموال)
در صورتی که هنگام عقد، مرد شرط تنصیف اموال را امضا کرده باشد (شرط ضمن عقد معروف به ۱۱۱۹)، و طلاق به درخواست مرد باشد، زن مستحق نصف دارایی مرد است که در طول زندگی مشترک به دست آمده است. این شرط، ضمانت اجرایی قدرتمندی برای تأمین امنیت اقتصادی زن به شمار میآید.
نحله
در صورتی که زن تقاضای طلاق نداده باشد، و دلیل جدایی به رفتار او مربوط نباشد، دادگاه ممکن است مبلغی به عنوان نحله (هدیه مالی) برای جبران سالهای زندگی مشترک تعیین کند. نحله در کنار اجرتالمثل، میتواند بهصورت جداگانه یا مکمل پرداخت شود.
نفقه فرزند
در صورتی که فرزند تحت حضانت زن باشد، هزینههای کودک بر عهده پدر است و زن میتواند برای مطالبه نفقه فرزند اقدام قانونی کند. این نفقه شامل هزینههای ضروری زندگی کودک تا زمان بلوغ یا اشتغال به تحصیل است.
در نتیجه، مهریه تنها یکی از حقوق مالی زن محسوب میشود. آگاهی از سایر حقوق قانونی و نحوه مطالبه آنها، بهویژه در زمان طلاق، نیازمند بررسی دقیق پرونده و مشورت با یک وکیل خانواده باتجربه است تا هیچ حقی نادیده گرفته نشود.
مروری کوتاه: جمعبندی آنچه آموختیم
در انتخاب میان مهریه و حق طلاق، هیچ پاسخ واحدی برای همه وجود ندارد. هرکدام از این دو حق مزایا و کاربردهای خاص خود را دارند و بسته به شرایط فردی، فرهنگی و اقتصادی زن و مرد، ممکن است یکی مناسبتر از دیگری باشد. مهریه پشتوانه مالی زن محسوب میشود اما در بسیاری از موارد اجرای آن زمانبر و پیچیده است. از طرفی داشتن حق طلاق میتواند مسیر قانونی جدایی را برای زن هموارتر کند بهویژه در شرایطی که اثبات دلایل طلاق دشوار است.
نکته کلیدی این است که مهریه و حق طلاق قابل جمع هستند و اگر شروط ضمن عقد بهدرستی و با آگاهی تنظیم شوند، زن میتواند از هر دو حق بهرهمند شود. مشورت با وکیل خانواده متخصص در زمان عقد یا آغاز اختلافات، نقش تعیینکنندهای در حفظ حقوق قانونی دارد.
اگر در آستانه ازدواج یا تصمیمگیری برای طلاق هستید، توصیه میشود حتماً از تجربه و دانش یک وکیل خوب در تهران یا بهترین وکیل خانواده تهران استفاده کنید تا تصمیمی آگاهانه، مطمئن و مطابق با شرایط قانونی روز بگیرید.
سوالهایی که شاید برای شما هم پیش بیایند
بله. مهریه و حق طلاق دو حق مستقل هستند و هیچ تعارض قانونی با هم ندارند. زن میتواند با رضایت شوهر، وکالت در طلاق را دریافت کرده و همزمان از حق مهریه برخوردار باشد. ثبت صحیح و رسمی این شروط در عقدنامه یا سند جداگانه ضروری است.
خیر. استفاده از حق طلاق به معنای از دست دادن مهریه نیست. مهریه، یک حق مالی قطعی و مستقل است که زن در هر زمان میتواند آن را مطالبه کند؛ حتی در صورتی که خودش درخواست طلاق داده باشد، مگر اینکه بهصورت مکتوب و رسمی از آن صرفنظر کرده باشد.
انتخاب بین مهریه سنگین یا حق طلاق وابسته به شرایط فردی زن، توان اقتصادی مرد، دیدگاه خانوادهها و نوع رابطه است. اگر هدف تأمین مالی باشد، مهریه مهمتر است؛ اما اگر زن بخواهد در مواقع ضروری از رابطه خارج شود، حق طلاق اولویت دارد. در بسیاری از موارد، داشتن هر دو گزینه توصیه میشود.
حق طلاق مشروط معمولاً با بندهایی مانند طلاق در صورت خیانت، اعتیاد یا ترک زندگی تعیین میشود. در مقابل، حق طلاق مطلق به زن این امکان را میدهد که بدون نیاز به اثبات دلیل، هر زمان خواست درخواست طلاق بدهد. تنظیم دقیق نوع وکالت در طلاق توسط وکیل اهمیت زیادی دارد.
زن در صورت طلاق یا حتی در دوران زوجیت، ممکن است از حقوق مالی دیگری مانند نفقه، اجرتالمثل ایام زندگی، نحله (در صورت طلاق به درخواست مرد)، نفقه فرزند تحت حضانت و شرط تنصیف اموال بهرهمند شود. این موارد باید طبق شرایط قانونی و مستند پیگیری شوند.